ناگفته هایی از سردار شهید نیلفروشان به روایت همرزمش

ناگفته هایی از سردار شهید نیلفروشان به روایت همرزمش

سردار شهید عباس نیلفروشان، یکی از فرماندهان برجسته و دلاور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نامی است که همواره با رشادت، فداکاری و عشق به میهن همراه بوده است و نهایتا پس از عمری مجاهدت و تلاش در راه اسلام در روز ۶ مهرماه در کنار سید مقاومت سید حسن نصر الله دبیرکل حزب الله لبنان در ضایحه بیروت در بمباران وحشیانه رزیم صهیونیستی به شهادت رسیدند.

او نه تنها در دوران دفاع مقدس به عنوان فرمانده گردان انبیا از لشکر ۸ نجف اشرف به فرماندهی سردار شهید حاج احمد کاظمی درخشید، بلکه در طول سال‌های پس از جنگ نیز به عنوان یکی از ارکان اصلی مقاومت اسلامی در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی و دیگر دشمنان منطقه‌ای ایران ایفای نقش کرد.

در کارنامه پرافتخار سردار نیلفروشان، مسئولیت‌های حساس و کلیدی بسیاری وجود دارد. از جمله معاونت عملیات کل سپاه پاسداران، فرماندهی دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه (دافوس)، جانشینی قرارگاه امام حسین (ع) و مشاور عالی فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران. این مسئولیت‌ها گواهی بر نبوغ نظامی و تعهد عمیق او به امنیت و استقلال کشور است.

شهید نیلفروشان در طول ۴۵ سال جهاد بی‌وقفه، هم در دوران دفاع مقدس و هم در جنگ‌های نابرابر علیه داعش در سوریه و لبنان، به عنوان یکی از کلیدی‌ترین فرماندهان جبهه مقاومت اسلامی شناخته می‌شد. او هرگز از صف مقدم نبرد فاصله نگرفت و با تمام وجود در مسیر آرمان‌های انقلاب و اسلام به مبارزه پرداخت.

یکی از افرادی که بیشترین زمان را در کنار این شهید والامقام سپری کرده، مجتبی کرباسی، از رزمندگان لشکر امام حسین و از همرزمان نزدیک او در ۸ سال دفاع مقدس است. کرباسی که اکنون به عنوان معاون دانشجویی فرهنگی دانشگاه علوم‌پزشکی اصفهان و مدرس گروه زبان‌انگلیسی مشغول به فعالیت است، از هم‌محله‌ای‌های سردار نیلفروشان است.

وی از دوران کودکی با او دوستی عمیقی داشت. او در کنار سردار نیلفروشان، لحظات پرشور و حماسه‌ای را تجربه کرده و خاطراتی به یادگار دارد که بیانگر شجاعت و بزرگواری این فرمانده بی‌همتاست.

در این گفت‌وگوی تفصیلی، مجتبی کرباسی از زوایای پنهان و ناشناخته شخصیت شهید عباس نیلفروشان، رشادت‌ها، اخلاق، و رویکرد‌های او در مواجهه با دشمنان و در حمایت از جبهه مقاومت، سخن خواهد گفت. این روایت‌ها، از دل ماجرا‌های حقیقی و از زبان همرزم وفاداری است که سال‌ها در کنار این شهید عزیز بوده و صحنه‌هایی از دلاوری و فداکاری او را به چشم دیده است.

سوال: از چه زمانی و چگونه با شهید عباس نیلفروشان آشنا شدید؟ در چه عملیات‌هایی با هم حضور داشتید؟

مجتبی کرباسی: ما از کودکی با هم بزرگ شدیم. در یک محله زندگی می‌کردیم و از همان دوران کودکی رابطه نزدیکی داشتیم. با هم به مدرسه می‌رفتیم و مسجد نیز همراه هم بودیم. این دوستی و رفاقت از همان زمان پایه‌ریزی شد و تا دوران دفاع مقدس ادامه پیدا کرد. در زمستان ۱۳۶۰ با هم به کردستان اعزام شدیم تا با گروه‌های تجزیه‌طلب که در آن منطقه مشکلات زیادی برای مردم ایجاد کرده بودند، مقابله کنیم.

مدتی در کردستان بودیم تا امنیت منطقه را تأمین کنیم. بعد از آن، در عملیات رمضان به جنوب کشور آمدیم و از آن به بعد در مناطق جنوب درگیر جنگ بودیم. این همراهی در عملیات‌های مختلف، از جمله عملیات‌های بزرگ و سرنوشت‌سازی مثل کربلای ۴ و کربلای ۵ ادامه داشت.

سوال: شهید نیلفروشان چه ویژگی‌های شخصیتی بارزی داشت که او را متمایز می‌کرد؟

مجتبی کرباسی: سردار نیلفروشان در خانواده‌ای مذهبی رشد کرده بود، و همین باعث شده بود که از همان ابتدا فردی بسیار اخلاق‌گرا و متدین باشد. او شاگرد خوبی برای مکتب اسلام بود و اصول اخلاقی اسلامی را به‌طور کامل در زندگی خود به کار می‌برد. او فردی بسیار دلسوز و مسئولیت‌پذیر بود و به امور اجتماعی توجه زیادی داشت. علاوه بر این، او در محیط نظامی نیز به دلیل جدیت، پشتکار و مدیریت قوی، به فردی برجسته تبدیل شد. نبوغ و استعداد ذاتی او در مسائل نظامی به مرور زمان رشد کرد و باعث شد که در عرصه‌های مهم نظامی به یک مدیر و برنامه‌ریز دقیق تبدیل شود. او با تکیه بر تجربیات دوران دفاع مقدس، پس از جنگ نیز در مدیریت نبرد‌های مختلف، از جمله مقابله با رژیم صهیونیستی و مبارزه با داعش، نقشی کلیدی ایفا کرد. به ویژه در دو دهه اخیر، نتایج تلاش‌های او در این زمینه‌ها به خوبی مشهود بود.

سوال: نظر شهید نیلفروشان درباره جبهه مقاومت و مسئله فلسطین چه بود؟ آیا خاطره‌ای از ایشان در این زمینه دارید؟

مجتبی کرباسی: بله، شهید نیلفروشان از همان دوران کودکی نگاه خاصی به مسئله فلسطین داشت. در یکی از مصاحبه‌هایش گفته بود که از شش سالگی آرزو داشت رژیم صهیونیستی سرنگون شود. این حس نفرت از صهیونیست‌ها از زمانی در او شکل گرفت که پدرش برای او از جنگ‌های اعراب و اسرائیل تعریف می‌کرد. او بسیار تحت تأثیر این داستان‌ها قرار گرفته بود و از همان کودکی به این رژیم جعلی تنفر داشت. در دوران دفاع مقدس، یک بار جمله‌ای از او شنیدم که هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. او گفت: “آرزوی قلبی من این است که یک روز با صهیونیست‌ها در مرز‌های فلسطین اشغالی بجنگم. ” این جمله را زمانی گفت که هنوز درگیر جنگ با رژیم بعث عراق بودیم. او بعد‌ها با تمام نبوغ نظامی و تجربه‌هایش، این آرزو را در جبهه مقاومت محقق کرد. سردار نیلفروشان همیشه بر آزادی فلسطین و نابودی رژیم صهیونیستی تأکید داشت و تمام تلاش‌های خود را در این جهت به کار گرفت. در نبرد با داعش نیز همین آرمان را دنبال می‌کرد و در کنار نیرو‌های جبهه مقاومت در سوریه و لبنان به مبارزه ادامه داد.

سوال: از شجاعت‌ها و رشادت‌های شهید نیلفروشان در طول ۸ سال دفاع مقدس و جنگ با داعش برایمان بگویید؟

مجتبی کرباسی: سردار نیلفروشان نمونه کامل شجاعت و ایثار بود. خاطرات زیادی از او در عملیات‌های مختلف دارم، اما یکی از خاطرات بارزی که به یاد دارم مربوط به عملیات رمضان است. آن زمان، عباس آقا فقط ۱۵ سال داشت و عملیات رمضان یکی از سخت‌ترین و سنگین‌ترین عملیات‌ها بود. دشمن به خوبی مسلح بود و از تانک‌های پیشرفته تی-۷۲ ساخت شوروی استفاده می‌کرد که باعث می‌شد شرایط جنگ بسیار پیچیده و خطرناک باشد. وقتی فرماندهان اعلام کردند که به داوطلب برای آرپی‌جی‌زنی نیاز دارند، عباس بدون لحظه‌ای تردید پا شد و داوطلب شد. من به او گفتم: “عباس، ما هنوز آرپی‌جی‌زنی را به خوبی یاد نگرفته‌ایم. “، اما او با خونسردی پاسخ داد: “یاد می‌گیریم، نگران نباش. ” همین شجاعت و اعتماد به نفس در ۱۵ سالگی برای من شگفت‌انگیز بود. وقتی به عملیات رفتیم، او نشان داد که چه آرپی‌جی‌زن ماهری است و با رشادت‌هایش همه را شگفت‌زده کرد. به مرور زمان، او از یک سرباز ساده به فرماندهی دسته، معاون گروهان، و سپس فرمانده گردان ارتقا یافت. در عملیات‌های کربلای ۴ و کربلای ۵، گردان تحت فرماندهی او نقشی حیاتی داشت. در این عملیات‌ها، رشادت‌های او و نیروهایش تأثیر بزرگی بر سرنوشت جنگ گذاشت و همیشه از او به عنوان یکی از فرماندهان برجسته یاد می‌شد.

سوال: روحیه شهادت‌طلبی و همیشه در خط مقدم بودن شهید نیلفروشان از کجا نشأت گرفته بود؟

مجتبی کرباسی: روحیه شهادت‌طلبی عباس از ایمان عمیق او به اسلام و علاقه‌اش به امام خمینی و رهبر انقلاب سرچشمه می‌گرفت. او از همان جوانی لباس جهاد را بر تن کرده بود و هیچ‌گاه این لباس را از تن در نیاورد. عشق او به جهاد و مبارزه در راه خدا فراتر از هر مقام و موقعیتی بود. حتی وقتی به سمت‌های بالایی در سپاه رسید، همچنان مانند یک سرباز ساده در خط مقدم حضور داشت و هرگز از مسئولیت‌هایش شانه خالی نمی‌کرد. شجاعت و اخلاص او در کنار هم باعث می‌شد که همیشه آماده شهادت باشد.

با اینکه او فرمانده بود، اما مهربانی و دلسوزی عجیبی داشت. او نه تنها در میدان نبرد، بلکه در زندگی روزمره‌اش نیز همیشه به دوستان و خانواده‌های شهدا توجه داشت. بار‌ها دیده بودم که حتی در اوج درگیری‌ها و مشغله‌های جنگی، پیگیر وضعیت خانواده‌های شهدا و دوستان قدیمی‌اش بود. با پدر و مادر شهدا تماس می‌گرفت و احوالشان را می‌پرسید. این روحیه دلسوزانه او حتی در سخت‌ترین شرایط جنگی نیز حفظ شده بود.

منبع: دانشجو

+

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn