کد خبر : 131506
تاریخ انتشار : شنبه 9 نوامبر 2024 - 8:34
0 بازدید

کاسبی ترامپ با روغن ریخته

کاسبی ترامپ با روغن ریخته

رسانه‌های معاند فارسی‌زبان که نان خود رادرخون هزاران زن وکودک فلسطینی ولبنانی می‌زنند، شروع کرده‌اند به کابوس‌نمایی از بازگشت ترامپ. درهمین ارتباط، صحبت‌های اخیر برایان هوک را به صدر اخبار و تحلیل‌ها آورده‌اند مبنی بر این‌که «دونالد ترامپ قصد تغییر رژیم (براندازی) در ایران را ندارد، بلکه هدف او منزوی‌کردن ایران است.». اما یک تحلیل

رسانه‌های معاند فارسی‌زبان که نان خود رادرخون هزاران زن وکودک فلسطینی ولبنانی می‌زنند، شروع کرده‌اند به کابوس‌نمایی از بازگشت ترامپ. درهمین ارتباط، صحبت‌های اخیر برایان هوک را به صدر اخبار و تحلیل‌ها آورده‌اند مبنی بر این‌که «دونالد ترامپ قصد تغییر رژیم (براندازی) در ایران را ندارد، بلکه هدف او منزوی‌کردن ایران است.».

اما یک تحلیل گفتمان بی‌طرفانه ومبتنی بر واقعیت‌های روی زمین، نشان می‌دهد که صحبت‌های اخیر هوک در واقع بعد دیگری از توهمات و البته ضعف‌ها و بیم‌های دولتی را که قرار است به‌زودی فرمان کاخ سفید را به دست بگیرد رو می‌کند. هوک که در دولت قبلی دونالد ترامپ مسئول پرونده ایران یا بهتر است بگوییم مسئول پروژه ایران‌ستیزی بود و در تیم فعلی او هم مسئول انتقال قدرت در وزارت خارجه خواهد بود، به احتمال بسیار زیاد چارچوب اصلی نقشه راه دولت آینده آمریکا در قبال ایران را روشن کرده است، اما نکته مهم این است که به‌رغم تیتر شدن و ضریب‌دادن به سخنان وی در رسانه‌های معاند، این سخنان عملا نه تازه است ونه راهگشا، بلکه در اصل اقرار صریحی است به درماندگی آمریکا در رسیدن به هدفی که در ۴۵سال گذشته دنبال کردند و به آن نرسیدند: براندازی؛ و البته تازه نیست، چون سیاست فشار حداکثری که ترامپ در دور اول خود اعمال کرد عملا توسط بایدن حتی با شدت بیشتری دنبال شد و او ضمن حفظ تحریم‌های دوره ترامپ و بازنگشتن به برجام، تحریم‌های جدیدی هم علیه ایران اعمال کرد و پشت فتنه براندازانه۱۴۰۱هم ایستاد وبا۷۰ فرمان اجرایی علیه ایران (دربرابر۶۸فرمان اجرایی ترامپ) گوی سبقت را از او ربود. به این ترتیب، باید گفت اظهارات اخیر هوک مصداق ضرب‌المثل «روغن ریخته را نذر امامزاده کردن» است. تکنیک نخ‌نمایی که طی آن کاری را که نمی‌توانی انجام دهی ونقطه‌ضعف است بااین ادعا که نمی‌خواستی بکنی، به حساب لطف به رقیب به او بفروشی. براساس یک نگاه واقع‌بینانه درباره سخنان برایان هوک، سیاست خارجی دوره دوم ترامپ چیزی جز یک بسته‌بندی مجدد سیاست‌های قبلی او نیست. آمریکا حتی زمانی که ایران به این حد از توانایی‌های پهپادی و موشکی راهبردی نرسیده بود بار‌ها تمام راه‌ها را برای براندازی وارسی کرد و روی بسیاری از گزینه‌ها سرمایه‌هایش را به هدر داد. ۴۵ سال تقلا برای براندازی از سوی آمریکایی‌ها که لااقل هوش تجاری دارند و ترامپ خود را استخوان خردکرده میدان تجارت می‌داند، اکنون امری پرریسک وبی‌فایده به نظر می‌رسد و آنها نمی‌خواهند روی این اسب بازنده شرط ببندند.

انتخاب یک بازنده توسط یک بازنده 

نکته بنیادی‌تر این‌که دونالد ترامپ با آن سیاست خودشیفته و مالیخولیایی که عادت به شخصی‌سازی ادعا‌ها و دستاورد‌ها و همین‌طور فرافکنی ضعف‌ها دارد، درسال۲۰۲۰وقتی متوجه شد که هوک به‌رغم ادعاهایش توان پیشبرد پروژه‌های ایران‌ستیزانه مطلوب را ندارد او را وادار به استعفا والیوت آبرامز را جایگزین او کرد که البته آن‌هم ثمری نداشت. به‌خصوص که ترامپ، سودای ازسرگیری روابط با ایران به شکل انفجاری را در سر داشت و امیدوار بود عنوانش در تاریخ این‌طور ثبت شود که فشار حداکثری جواب داد و ایران تسلیم شد. به‌هر روی، همین که ترامپ فعلا ناچار است یک اخراجی بازنده را مسئول تیم انتقالی خود به وزارت خارجه کند اولا از عدم همکاری دیپلمات‌های باسابقه آمریکایی با تیم او و درواقع گرفتاری دولت وی در تیم‌سازی حکایت دارد و ثانیا نشان از نادانی و از پیش بازندگی او، چراکه در دو سال گذشته از پس جنگ اوکراین، ازسرگیری روابط عربستان، گسترش بریکس و قدرت‌نمایی مقاومت در قالب «طوفان الاقصی» و سلسله‌عملیات‌های «وعده‌صادق» و حملات روزمره موشکی به سرزمین‌های اشغالی از لبنان، عراق و یمن، جهان به‌شدت فرق کرده است. ترامپ اگر دور اول قابل پیش‌بینی نبود، حالا (اگر از ادبیات خودش استفاده کنیم) دستش برای همه روست.

اسرائیل را قوی‌تر کرد؟

اما در راستای کابوس‌نمایی از ترامپ یکی از رسانه‌های معاند فارسی‌زبان از سه اقدام بزرگ ترامپ برای اسرائیل یعنی کمک به عادی‌سازی روابط اسرائیل با امارات متحده عربی و بحرین، انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس و به‌رسمیت‌شناختن الحاق بلندی‌های جولان به اسرائیل نوشته است و این اقدامات را سبب مستحکم‌تر شدن جایگاه ترامپ در میان صهیونیست‌ها و نگران‌تر شدن جمهوری اسلامی خوانده است، بدون این‌که به این سؤالات جواب دهد که چرا این طرح‌ها نتوانست صهیونیست‌ها را از سه مصیبت اصلی یعنی قوت‌گرفتن مقاومت، شدت‌گرفتن اختلافات داخلی جامعه صهیونیست و دوقطبی شدن فضای داخل و سرانجام امواج فراگیر نفرت از صهیونیست‌ها در میان افکارعمومی جهان، نجات دهد. 

توهمات بازگشت روابط خوش با روسیه

خط فکری دیگری که معاندین در حال پیگیری آن هستند امکان خیانت روس‌هابه ایران است. در این تحلیل کاریکاتوری، کرملین در حدی کوته‌بینانه رفتار خواهد کرد که برای صلح در اوکراین، چین و ایران و کره شمالی را می‌فروشد. این تحلیل آن‌قدر طنزآمیز است که نمی‌توان جواب جدی به آن داد. در این نمای کاریکاتوری، غربی‌ها به رهبری ترامپ هم تحریم‌های روسیه را برمی‌دارند، هم اشغال سرزمین‌های شرقی اوکراین توسط روس‌ها رابه رسمیت می‌شناسند و هم کمک‌های چین و کره‌شمالی به روس‌ها را نادیده می‌گیرند و در این میان فقط از کرملین می‌خواهند که روابط خود با را ایران را قطع کند. اما اگر جدی بخواهیم به دنیا بنگریم باید گفت روس‌ها اگرچه از فرصت توهمات ترامپ بهره لازم برای نفس‌گیری احتمالی در جبهه اوکراین را خواهند برد، اما خوب می‌دانند که ترامپ اگر هم بخواهد نمی‌تواند ماهیت روس‌ستیزانه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را عوض کند. حداکثر کاری که ترامپ کند، ماشین جنگی ناتو در اوکراین را موقتا تعطیل نماید. توهمات درباره این‌که روس‌ها حتی در قبال به رسمیت شناخته شدن انضمام سرزمین‌های فتح‌شده در اوکراین توسط ترامپ، متحدان خود یعنی کره‌شمالی، چین و ایران را رها کنند، حاصل درکی کودکانه از روابط بین‌الملل وهمین‌طور ساختار سیاسی آمریکاست. روس‌ها می‌دانند که در ساختار دوقطبی آمریکا، دربهترین وضعیت شاید فقط برای مقطعی، ماجرای اوکراین آتش زیرخاکستر بماند ودردولت‌های بعدی بلکه در همین دولت ترامپ، به شکل دیگری دوباره سرباز کند.

منبع: جام جم

+

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.