کد خبر : 142527
تاریخ انتشار : جمعه 22 نوامبر 2024 - 17:37
دسته‌بندی نشده
0 بازدید

(تصاویر) بیوگرافی، عکس های شخصی و زندگی خصوصی فئودور داستایفسکی

(تصاویر) بیوگرافی، عکس های شخصی و زندگی خصوصی فئودور داستایفسکی

فئودور میخاییلوویچ داستایفسکی (Fyodor Dostoyevsky)‌ متولد ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ در شهر مسکو است. جنایت و مکافات، ابله، برادران کارامازوف و … از آثار مشهور داستایفسکی هستند. سرانجام وی در تاریخ ۹ فوریه ۱۸۸۱ درگذشت. مترجمان متفاوت نام این نویسنده را به اشکال متفاوتی در فارسی نوشته‌اند: «داستایوفسکی»، «داستایِفسکی» و «داستایِوسکی» که به نظر می‌رسد آخری


فئودور میخاییلوویچ داستایفسکی (Fyodor Dostoyevsky)‌ متولد ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ در شهر مسکو است. جنایت و مکافات، ابله، برادران کارامازوف و … از آثار مشهور داستایفسکی هستند. سرانجام وی در تاریخ ۹ فوریه ۱۸۸۱ درگذشت.

(تصاویر) بیوگرافی، عکس های شخصی و زندگی خصوصی فئودور داستایفسکی






مترجمان متفاوت نام این نویسنده را به اشکال متفاوتی در فارسی نوشته‌اند: «داستایوفسکی»، «داستایِفسکی» و «داستایِوسکی» که به نظر می‌رسد آخری نزدیک به تلفظ نام او در زبان انگلیسی است و به همان شکل نیز در فارسی رواج پیدا کرده‌است.

خشایار دیهیمی در ترجمهٔ زندگینامهٔ داستایوسکی نوشتهٔ ادوارد هلت کار نام او را به شکل «داستایفسکی» آورده‌است. نام کوچک او نیز در متون ترجمه‌شده به اشکال «فیودور» و «فئودور» آمده‌است. با توجه به تلفظ روسی نام او، «فیودور داستایفسکی» صحیح است.

77

بیوگرافی فیودور داستایفسکی

فیودور میخاییلوویچ فرزند دوم خانواده داستایفسکی در ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. در ده‌سالگی والدینش مزرعه‌ای کوچک در حومه شهر تولا در نزدیکی مسکو خریدند که از آن به بعد تابستان‌ها را در این مکان می‌گذراندند.

وی در ۱۸۳۴ همراه با برادرش به مدرسهٔ شبانه‌روزی منتقل شدند و سه سال آنجا ماندند. در پانزده‌سالگی مادرش از دنیا رفت. در همان سال امتحانات ورودی دانشکدهٔ مهندسی نظامی را در سن پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در ژانویهٔ ۱۸۳۸ وارد دانشکده شد. در تابستان ۱۸۳۹ خبر فوت پدرش به او رسید.

در ۱۸۴۳ با درجهٔ افسری از دانشکدهٔ نظامی فارغ‌التحصیل شد و شغلی در ادارهٔ مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. تا تابستان ۱۸۴۴ سهم ارث پدری‌اش به خاطر ولخرجی‌های مختلف به اتمام رسید. اوژنی گرانده اثر بالزاک را ترجمه کرد و در همین سال از ارتش استعفا کرد. در زمستان ۱۸۴۴–۱۸۴۵ رمان کوتاه بیچارگان را نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان رادیکال و ساختارشکن بزرگ در سن پترزبورگ شد و برای خود شهرتی کسب کرد. طی دو سال بعد داستان‌های همزاد، آقای پروخارچین و خانم صاحبخانه را نوشت.

78

یک جاسوس پلیس که در این محفل رخنه کرد و موضوعات بحث این روشنفکران را به مقامات امنیتی روسیه گزارش داد. پلیس مخفی در روز ۲۲ آوریل ۱۸۴۹ او را به جرم براندازی حکومت دستگیر کرد.

دادگاه نظامی برای او تقاضای حکم اعدام کرد که در ۱۹ دسامبر مشمول تخفیف شد و به چهار سال زندان در سیبری و سپس خدمت در لباس سرباز ساده تغییر یافت اما برای نشان دادن قدرت فائقه حکومت تزاری این زندانیان را در برابر جوخه‌های آتش نمایشی قرار دادند. در نمایشی که با دقت طراحی شده بود بامداد روز ۲۲ دسامبر ۱۸۴۹ داستایفسکی و سایر زندانیان را به میدان رژه یک پادگان بردند.

در آنجا چوبه‌های اعدام و داربست‌هایی برپا شده بود و روی آن را با پارچه‌های سیاه پوشانده بودند. جرایم و مجازات آنها قرائت شد و کشیشی ارتدکس از آنها خواست به خاطر گناهانشان طلب بخشش کنند. سه نفر از این زندانیان را به چوبه‌ها بستند تا برای اعدام حاضر شوند. در آخرین لحظات این مراسم اعدام ساختگی طبل‌های نظامی با صدای بلند به نواختن درآمد و جوخه آتش تفنگ‌های خود را که به سوی آنها نشانه رفته بود بر زمین گذاشتند.

تجربه شخصی او از قرار گرفتن در آستانه مرگ باعث شد که به تاریخ و آن زمانه مشخص از منظر ویژه‌ای بنگرد. سالها بعد او در جایی گفت: «به خاطر ندارم که در هیچ لحظه دیگری از عمرم به اندازه آن روز خوشحال بوده باشم.»  در زمان تبعید و زندان حملات صرع که تا پایان عمر گرفتار آن بود بر او عارض گشت.

در ۱۵ فوریه ۱۸۵۴ از زندان بیرون آمد تا دورهٔ بعدی مجازاتش را در لباس سرباز عادی طی کند. به عنوان مأمور خدمت در گردان هفتم پیاده‌نظام سیبری به سمی (سمیپالاتینسک) اعزام شد. در ۶ فوریه ۱۸۵۷ بعد از دو سال عشق جانفرسا با «ماریا دیمیتریونا» بیوهٔ یک کارمند گمرک ازدواج کرد. در بهار ۱۸۵۹ استعفایش از ارتش پذیرفته شد و توانست به نزدیکی مسکو نقل مکان کند.

دو داستان خواب عموجان و دهکدهٔ اشپیانچیکوو را نوشت و به چاپ رسانید. در سال ۱۸۵۹ عرض‌حالی برای الکساندر دوم که تازه بر تخت نشسته بود فرستاد و بدین وسیله اجازه یافت به سن پترزبورگ برود. یک سال بعد او به جمع ادیبان و روشنفکران شهر سن پترزبورگ ملحق شد. در نشریه‌ای که برادرش منتشر می‌کرد ‐ «ورمیا» ‐ شروع به روزنامه‌نگاری کرد. از ژوئن تا اوت ۱۸۶۲ به اروپا سفر کرد.

داستانی به نام ماجرای بی‌شرمانه را در «ورمیا» به چاپ رسانید. در ماه ژوئن ۱۸۶۳ «ورمیا» تعطیل شد. قسمتی از تابستان و پاییز ۱۸۶۳ را با معشوقش در اروپا گذراند. در ۱۰ ژوئیه ۱۸۶۴ «میخاییل داستایفسکی» برادر بزرگش درگذشت. در ۱۶ آوریل ۱۸۶۴ ماریا دیمیتریونا درگذشت. در فاصله سال‌های ۶۴–۱۸۶۲ کتاب‌های خاطرات خانه اموات و آزردگان را به چاپ رسانید.

79

دیدگاه داستایفسکی

داستایوسکی در آثار خود شخصیت‌هایی را حلاجی می‌کرد که حتی آدمکشی را زیر لوای مرام و اعتقادات ایدئولوژیک خود موجه می‌دانستند. به همین خاطر آثار این نویسنده در تمام سال‌هایی که از آن می‌گذرد، چه در دوران قدرت گیری حکومت‌های تمامیت‌خواه قرن بیستم و چه امروزه که «کارزار علیه ترور» در جریان است، با چالش‌های زمانه تناسب دارند. او به خصوص به افکار و ایده‌هایی که پس از ده سال تبعید و بازگشت به سن پترزبورگ در میان روشنفکران رواج یافته بود به دیده شک می‌نگریست. 

مخالفت و اعلام جرم داستایفسکی علیه نهیلیسم روسی در کتاب او با عنوان تسخیرشدگان (جن زدگان) به خوبی منعکس شده‌است. این کتاب که در سال ۱۸۷۲ چاپ شد به خاطر زبان آمرانه و نصیحت گونه آن مورد انتقاد قرار گرفته ولی بدون تردید او می‌خواست نشان دهد که افکار مرسوم در میان روشنفکران آن نسل می‌توانند خطرناک باشند.

داستانی که داستایفسکی در این کتاب نقل می‌کند در قالب یک طنز سیاه و گزنده، روشنفکران هم دوره خود را به خاطر بازی کردن با ایده‌های انقلابی بدون آنکه بدانند انقلاب در عمل به چه معنایی است به نقد می‌کشد. داستان کتاب را در واقع می‌توان نسخه‌ای از حوادث واقعی دانست که در زمانی که داستایفسکی مشغول نگارش کتاب بود اتفاق می‌افتاد. داستایفسکی در داستان تسخیر شدگان استدلال می‌کند که فراموش کردن موازین اخلاقی و انسانی به خاطر افکار آزادیخواهانه به نوعی تمامیت‌خواهی و استبداد بدتر از گذشته منجر می‌شود.

آثار داستایفسکی

رمان‌ها و رمان‌های کوتاه

  •     (۱۸۴۶) بیچارگان (رمان کوتاه)
  •     (۱۸۴۶) همزاد(رمان) (رمان کوتاه)
  •     (۱۸۴۷) خانم صاحبخانه (رمان کوتاه)
  •     (۱۸۴۹) نیه توچکا (ناتمام)
  •     (۱۸۵۹) رؤیای عمو (رمان کوتاه)
  •     (۱۸۵۹) روستای استپانچیکو
  •     (۱۸۶۱) آزردگان (تحقیر و توهین شدگان)
  •     (۱۸۶۲) خاطرات خانه اموات
  •     (۱۸۶۴) یادداشت‌های زیرزمینی (رمان کوتاه)
  •     (۱۸۶۶) جنایت و مکافات
  •     (۱۸۶۷) قمارباز (رمان کوتاه)
  •     (۱۸۶۹) ابله
  •     (۱۸۷۰) همیشه شوهر (رمان کوتاه)
  •     (۱۸۷۲) جن‌زدگان
  •     (۱۸۷۵) جوان خام
  •     (۱۸۸۰) برادران کارامازوف

داستان‌های کوتاه

  •     (۱۸۴۶) “آقای پروخارچین”
  •     (۱۸۴۷) “رمان در نُه نامه”
  •     (۱۸۴۸) “شوهر حسود”
  •     (۱۸۴۸) “همسر مردی دیگر”
  •     (۱۸۴۸) “همسر مردی دیگر و شوهر زیر تخت” (تلفیقی از دو داستان قبلی)
  •     (۱۸۴۸) “نازک‌دل”
  •     (۱۸۴۸) “پولزونکوف”
  •     (۱۸۴۸) “دزد شرافتمند”
  •     (۱۸۴۸) “درخت کریسمس و ازدواج”
  •     (۱۸۴۸) “شب‌های روشن”
  •     (۱۸۴۹) “قهرمان کوچولو”
  •     (۱۸۶۲) “یک داستان کثیف” یا “یک اتفاق مسخره”
  •     (۱۸۶۵) “کروکدیل”
  •     (۱۸۷۳) “بوبوک”
  •     (۱۸۷۶) “درخت کریسمس بچه‌های فقیر”
  •     (۱۸۷۶) “نازنین”
  •     (۱۸۷۶) “ماریِ دهقان”
  •     (۱۸۷۷) “رؤیای آدم مضحک”

مجموعه مقاله

  •     Winter Notes on Summer Impressions (۱۸۶۳)
  •     یادداشت‌های روزانه یک نویسنده (۱۸۷۳–۱۸۸۱)

ترجمه

  •     (۱۸۴۳) یوژینی گرانده (انوره دو بالزاک)
  •     (۱۸۴۳) La dernière Aldini (ژرژ ساند)
  •     (۱۸۴۳) Mary Stuart (فریدریش شیلر)
  •     (۱۸۴۳) Boris Godunov (الکساندر پوشکین)

80

منبع: ستاره

+

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.