مهدي ذاكريان- اعتماد: در حالي كه گمانهزنيها در باب وقوع رويارويي اسراييل و حزبالله و حمله احتمالي تل آويو به لبنان درمحافل بينالمللي تقويت شده بود اكنون ظاهرا با برقراري آرامشي نسبي خطر وقوع درگيري مستقيم تا حدودي كاسته شده است. اين فعل و انفعالاتي كه هماكنون ميان حزبالله و تلآويو در جريان است و به حملات مقطعي به جنوب لبنان محدود ميشود تا كجا ادامهدار خواهد بود آيا به واقع خطر وقوع درگيري از منطقه دور شده است؟ پيشبيني شما در اين زمينه چيست؟
اسراييل زماني وارد يك جنگ فراگير و بزرگي خواهد شد كه بهاي موجوديت خود و جان شهروندانش را نيز در معرض تهديد و خطر ببيند. فقط در اين زمانهاست كه درگير جنگي فراگير خواهد شد. به عنوان مثال عمليات اكتبر پيرامون اين محور اتفاق افتاد. عملياتهايي كه حزبالله نيز انجام ميدهد عملياتي نقطهاي هستند. عملياتهاي فراگيري نيستند. لذا احتمال اينكه اسراييل بخواهد از اين درگيريهاي نقطهاي يك درگيري فراگير بسازد فعلا بعيد به نظر ميرسد.
بنابر تحليل برخي رسانهها گفته ميشود كه با توجه به برآوردي كه از اولين مناظره ميان بايدن و ترامپ صورت گرفته است، نتانياهو منتظر پيروزي ترامپ و روي كار آمدن او براي انجام هرگونه اقدامي است به اين دليل او ترامپ را با خود همسو و مواضعش را روشن ميداند. اين موضوع چقدر به واقعيت نزديك است؟
دونالد ترامپ معمولا سعي ميكند بحرانها را به نفع خود مديريت كند. يعني بايد يك بحران بزرگي وجود داشته باشد و او آن را مديريت كند و در نهايت اصطلاحا بگويد من آن را جمع كردم. تجربه دوره گذشته ترامپ نشان ميدهد كه او به درگيري علاقهمند نيست و تمايلي ندارد وارد درگيريهاي مستقيمي شود. در دوران رياست آقاي ترامپ، جان بولتون، مشاور امنيت ملي وقت امريكا بسيار تلاش كرد ايالات متحده را تا مرحله درگيري و رويارويي مستقيم با ايران جلو ببرد، اما ترامپ او را متوقف كرد و از طرفي نوع نگاه ترامپ نگاهي است كه مبتني بر كسب امتياز و برد بيشتر است. او اين را در نظر ميگيرد كه اكنون درگيري غزه در جريان است و حالا يك جنگ ديگري رخ دهد چه نفع و حاصلي براي او دارد. به همين دليل احتمال اينكه ترامپ بخواهد در اين رابطه به نتانياهو چراغ سبز نشان دهد، ضعيف است، اما احتمال اينكه او بخواهد با قدرت بيشتري منطقه را به سمت يك نظمي ببرد كه مورد توافق خود و سعوديها و اسراييل باشد، بالاست. در همين راستا براي آينده منطقه هم لبنان آماده باشد هم ايران؛ چرا كه هم حزبالله لبنان و هم ايران مخالف نفوذ بازيگران خارجي در منطقه هستند و همزمان نظم خودخواسته واشنگتن طبيعتا در راستاي منافع منطقه نخواهد بود.
بنابراين در حال حاضر نتانياهو در اين رابطه يعني رويارويي مستقيم با حزبالله روي كمك بايدن هم نميتواند حسابي باز كند؟
خير نميتواند. نه تنها بايدن، ساير روساي جمهوري ايالات متحده نيز خواهان بحران و تنش بيشتر نيستند و حتي در بحران اوكراين نيز امريكاييها اروپاييها را درگير كردند، اما خودشان حضور مستقيم و پر رنگي ندارند. بعد از اينكه چين توانست از يك بستر در حال توسعه به يك كشور پيشرفته تبديل شود و توان صادرات و واردات كالا با امريكا را به چالش بكشد ودر اين زمينه در رتبهاي بالا قرار بگيرد؛ امريكاييها تمركز خود را بيشتر روي اقتصاد ميگذارند و از درگيري و بحران اجتناب ميكنند، اما درگيري در ساير نقاط را نيز متوقف نميكنند. مثلا اجازه دادند اسراييل تا آنجا كه بتواند درگيري ايجاد كند، اما خودشان به صورت محدود دخالت كردند به گونهاي كه درگيري تا حدي گسترش پيدا نكند كه مجبور باشند مستقيما دخالت كنند. حتي بيميل نبودند كه چين را نيز درگير موضوع تايوان كنند، اما خودشان مستقيم ورود نكنند. هر زماني كه در نظام جهاني درگيري وجود داشته است و در كنار آن امريكاييها حضوري مستقيم نداشتهاند بهره آن را امريكاييها بردهاند.
ايران در واكنش به ادعاهاي رژيم اسراييل در باب هرگونه رويارويي احتمالي هشدار داد و تاكيد دارد كه اگر اين درگيري احتمالي عملياتي شود ايران گزينه حمايت از حزبالله را از طريق جبهه مقاومت دنبال ميكند.تحليل شما در اين باره چيست؟
بله، ايران مستقيما وارد درگيري نميشود. به اين دليل كه دولت لبنان متحد ما نيست و در مسائلي مانند جزاير سهگانه و بقيه مباحثي كه مورد اختلاف است، اثبات نكردهاند كه متحد ما باشند. بنابراين دخالت مستقيم ايران از اساس محل ترديد است. اما درباره جبهه مقاومت، ايران همواره اعلام كرده است كه از نهضتهاي رهاييبخش حمايت ميكند.