تحصیل در میانه شهر – همشهری آنلاین

همشهری آنلاین – سیدسروش طباطبایی‌پور: در میانه‌ شهر، بچه‌ها میانه‌رواند. گروهی از مترو پیاده می‌شوند و خرامان، به سوی مدرسه می‌آیند و گروهی هم دم در مدرسه، از پشت موتور وسپای پدرشان پایین می‌پرند و به دو، خودشان را توی حیاط ولو می‌کنند؛ حتی در اینجا پدرهایی که پسرهایشان را با ماشین‌های ساندروف‌دار، به مدرسه می‌رسانند، ۲کوچه پایین‌تر می‌ایستند تا هم دلبری نکرده باشند و هم لااقل به اندازه ۲ کوچه، فرزندانشان پیاده‌روی کنند.

بیش‌تر بخوانید:

بوفه مدارس بالا که بوییدنی بود؛ وقتی وسط زنگ تفریح، پیتزا مخلوط از فر در می‌آمد، کوچک‌ترها خرید می‌کردند و بزرگ‌ترها، باج‌گیری؛ اما در مدارس پایین، بوفه‌ها فقط خاک می‌خوردند و گاهی بچه‌ها لقمه‌های نان و پنیرشان را هم به هم می‌فروختند تا سیر شوند؛ اما اینجا و در مدرسه‌های میانه شهر زنگ‌های تفریح، بچه‌ها هویج می‌خورند، سیب گاز می‌زنند واگر کسی بدون خوراکی باشد، سیب و هویج‌های فراوانی به‌سویش، سرازیر می‌شوند.

یک بار در یکی از همان مدرسه‌های خیلی بالای شهر، سخن از جناب مولوی و ترکیه به میان آمد؛ بچه‌ها خاطره‌های آنتالیا و استامبول‌شان را مرور می‌کردند و در مدارس خیلی پایین، حرف بچه‌ها این بود که عصرها کنار پیاده‌رو، شلوار ترک بهتر فروش می‌رود یا ایرانی. اما بچه‌های میانه شهر بشنو از نی را شنیده بودند و درباره قصه موسی و شبان فکر کرده بودند.

بیشتر والدین بچه‌های مدارس خیلی بالا و پایین شهر، یا اصلا کاری به‌کار فرزندانشان ندارند، یا جدا جدا سراغ آنها را می‌گیرند؛ اما پدر و مادر شاگردان جدیدم، با هم به مدرسه می‌آیند و با هم، برای حل مشکلاتشان تلاش می‌کنند.

دلم برای بچه‌های حاشیه شهر می‌سوزد، حاشیه‌های بالا و پایین شهر. کاش همه‌جا، میانه شهر بود، همه، میانه‌رو بودند و به‌جای حاشیه‌های بالا و پایین، همه در میانه شهر زندگی می‌کردند.

منبع خبر: همشـهری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn