این افسانههندی، دلیل سفید بودن قوها را افشا میکند!
اختصاصی «تابناک با تو»؛ در روزگاران قدیم، قوی زیبايي بود که پر و بال طلایی داشت. وقتی قوی زیبا در زیر اشعههای زرتار خورشید و در قلب آسمان آبی اوج میگرفت چشمهای هر بینندهای را خیره میکرد. در فاصلهای نه چندان دورتر از لانه قوی طلایی، یک زن فقیر و تنگدست زندگی میکرد. او دو
اختصاصی «تابناک با تو»؛ در روزگاران قدیم، قوی زیبايي بود که پر و بال طلایی داشت. وقتی قوی زیبا در زیر اشعههای زرتار خورشید و در قلب آسمان آبی اوج میگرفت چشمهای هر بینندهای را خیره میکرد. در فاصلهای نه چندان دورتر از لانه قوی طلایی، یک زن فقیر و تنگدست زندگی میکرد. او دو دختر داشت. آن قوی زیبا از فقر و رنج آن خانواده اندوهگین بود.
پس با خود گفت: اگر هر روز یک پر از پرهای طلایی خود را به آنها بدهم، میتوانند آن را بفروشند و با پول آن در رفاه و آرامش زندگی کنند.
قوی طلایی به خانه زن فقیر و دخترانش بال کشید. زن وقتی قو را دید با ترشرویی گفت: چرا به خانه من آمدهای؟! مگر نمیبینی چیزی نداریم به تو بدهیم، راهت را بگیر و برو…
قوی زیبا که در چشمانش کهکشانی از ستاره میدرخشید گفت: می دانم! این من هستم که آمدهام به شما کمک کنم، میخواهم از پرهای طلاییام به شما هدیه بدهم، آنها را بفروشید و در سعادت وخوشبختی زندگی کنید
قوی طلایی این را گفت و با نوکش یکی از پرها را کند، آن را به زن داد و رفت. او هر روز پری از پرهای طلایی خود را به آنان میبخشید. آن زن و دخترانش با فروش پرهای طلایی ثروتمند شدند. روزی زن رو به دخترانش کرد و گفت: من چه طور میتوانم به این قو اعتماد کنم، اگر برود و هرگز برنگردد آنوقت چه کار کنیم؟! دوباره فقر و فلاکت و بدبختی… اما یک راه حل دارم، همه پرهایش را یک جا میکنم تا خیالم راحت شود تا اگر روزی به سرش زد که برنگردد به بیچارگی نیفتیم.
دخترها گفتند: اما مادر این طوری قوی بیچاره زخمی میشود… این کار را نکنید.
اما زن طمّاع به حرفهای آن دو گوش نکرد و منتظر ماند تا نقشهاش را عملی کند. به محض دیدن قو او را محکم گرفت و شروع به کندن پرهایش کرد.
قوی زخمی از آنجا رفت و هرگز بازنگشت. از آن پس دیگر هیچ کس قوهای طلایی را در آسمان ندید. حالا همه قوها سپیدند.
با وجود این، قوها همیشه زیبا و با شکوهند حتی وقتی پرهایشان سپید است، حتی وقتی بالهای طلایی شان زیر نور خورشید نمیدرخشد. زشتی و نازیبایی همیشه در بدیهایی چون حرص و طمع و آزمندی است که هر چیزی را از مجرای طبیعی خود خارج میکند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0