صدای صوت قطار که بلند میشد بدنهای تا نیمه از پنجره قطار بیرون آمده به سمت بدرقه کنندگان دست تکان میدادند و لبخندزنان راهی جبهههای حق علیه باطل میشدند.
منوچهر قرهباغی از رزمندههای روزهای دفاع مقدس و برادر شهید شاهرخ قرهباغی از اهالی قدیمی محله راهآهن درست در حوالی میدان راه آهن نزدیک به ساختمان راهآهن دکه روزنامهفروشی داشت.
او آن روزهای پرتلاطم را اینگونه روایت میکند: «برای اهالی محله راهآهن روزهای جنگ بسیار ملموستر از دیگر محلههای تهران بود. چون میدان اصلی محله و ترمینال راهآهن همیشه پر از جوانها و مردانی بود که برای اعزام به جبهه به تهران میآمدند. یک روز در میان گروههای مختلف از طریق راهآهن به سمت جبههها میرفتند. آن روزها دکه روزنامهفروشی در حوالی میدان راهآهن داشتم. اکثر رزمندهها به دکهام میآمدند و چای میخوردند. بچههای تهران راحتتر بودند ولی وقتی رزمنده شهرستانی به دکهام میآمد سر صحبت را باز میکردم تا حس غربت نکند. علاوه بر اعزام نیروهای نظامی و رزمندهها از طریق راهآهن اغلب بستهها و کمکهای مردمی نیز به جبههها ارسال میشد. ماشینهای مملو از کمکهای مردمی در ایستگاه راهآهن بار خالی میکردند و بستهها سوار بر قطار به دست رزمندهها میرسید.»
منوچهر قره باغی
مهرزاد کشفی، تهران پژوه، از قطاری دریکی از سولههای راهآهن تهران سخن میگوید که برای جابهجایی فرماندهها و مقامات به جبههها بود. او میگوید: «در سوله بزرگی در ایستگاه راهآهن تهران قطار توربو و خاصی وجود دارد که در روزهای جنگ فرماندهها و مقامات را اغلب شبانه به مناطق جنگی میبرد. پرواز در آن ایام بسیار خطرناک بود و استفاده از قطار ایمنترین و امنترین روش برای حملونقل محسوب میشد.»
بدترین حادثه راه آهن تهران شهریورسال ۱۳۶۳ رقم خورد. روزی که منافقین بمبی را در راه آهن منفجر کردند. هدف کشتار مردم عادی بود و بسیاری از رهگذران، کسبه، کارگران و کارمندان راه آهن در این حادثه شهید شدند.
در طول ۸ سال جنگ تحمیلی بیش از پنج هزار رزمنده از کارکنان راهآهن به جبهههای حق علیه باطل اعزام شدند و راهآهن ۲۴۸ شهید و ۱۲۰۰ جانباز و ۲۰۹ آزاده به کشور تقدیم کرده است. در شرایط سخت جنگ، کارکنان راهآهن در پشت جبهه اجازه ندادند حتی یک روز چرخهای قطار از حرکت بایستد.
منبع: همشهری آنلاین