پسرعمه‌ام را به‌خاطر حرف‌های همسرم کشتم

۲۷ فروردین امسال گزارش یک درگیری خونین در بوستان ولایت به پلیس اعلام شد.

پس از آن مأموران به محل اعزام شدند و با بررسی‌های اولیه مشخص شد پسر جوانی به نام بهروز از سوی پسردایی‌اش شهاب با ضربه چاقو مجروح شده است.

بهروز به بیمارستان هفتم تیر منتقل شد اما ساعتی بعد به خاطر شدت جراحات وارده و خونریزی شدید تسلیم مرگ شد.

وی در همان بازجویی‌های اولیه به درگیری با پسرعمه‌اش اعتراف کرد و پس از بازسازی صحنه جرم و تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای جلسه مادر مقتول درخواست حکم قصاص کرد.

سپس متهم به جایگاه رفت و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: روز حادثه در یک جمع خانوادگی برای تفریح به پارک ولایت رفته بودیم. همسرم به سرویس بهداشتی رفته بود که به یکباره هراسان و ناراحت برگشت دستانش می‌لرزید. پرسیدم چه اتفاقی برایت افتاده که او گفت وقتی قصد ورود به سرویس بهداشتی را داشته پسرعمه‌ام در حالت مستی دستش را گرفته و می‌خواسته برایش مزاحمت ایجاد کند که همسرم جیغ زده و با آمدن چند رهگذر وی ترسیده و رهایش کرده است. از حرف‌های همسرم شوکه شده بودم بلافاصله به سراغ بهروز رفتم و دیدم در حالت طبیعی نیست با او درگیر شدم.

از شدت عصبانیت چاقویی را که در جیبم بود بیرون آوردم و چندباری در هوا چرخاندم که ناخواسته چاقو به قلب بهروز خورد و او روی زمین افتاد. من هم از ترسم پا به فرار گذاشتم.

در این میان مادر مقتول بلند شد و در حالی که گریه می‌کرد به متهم گفت: من تو را مثل پسر خودم بزرگ کردم، تو و بهروز مثل برادر بودید و من به چشم فرزندم به تو نگاه می‌کنم اما نه می‌توانم از خون پسرم بگذرم و نه می‌توانم جان دادن تو را ببینم.

شهاب که بشدت ناراحت بود گفت: کار بهروز باعث شد نتوانم بر رفتارم کنترلی داشته باشم. من آن روز مشروب نخورده بودم اما او حالت طبیعی نداشت همه کسانی که آن روز همراه ما بودند می‌توانند شهادت دهند که من مست نبودم. آن روز فقط چاقو کشیدم که هراس ایجاد کنم اما بهروز کشته شد و خیلی پشیمانم و درخواست بخشش دارم.

با پایان آخرین دفاعیات متهم، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

+

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn