تسخیر لانه جاسوسی؛ پاسخی ضروری به مداخلات آشکار آمریکا

تسخیر لانه جاسوسی؛ پاسخی ضروری به مداخلات آشکار آمریکا

دیدار روز گذشته رهبر معظم انقلاب با جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان، همزمان با نزدیک شدن به روز ملی مبارزه با استکبار جهانی در ۱۳ آبان، بار دیگر اهمیت تاریخی اشغال سفارت آمریکا در تهران را مورد توجه قرار داد.

رهبر معظم انقلاب با اشاره به اینکه نباید در اهمیت و ضرورت این رویداد تاریخی تردید کرد، اظهار داشتند: «سفارت آمریکا نه‌تن‌ها مکانی برای فعالیت‌های دیپلماتیک نبود، بلکه مرکز اصلی طراحی و اجرای برنامه‌های ضدانقلابی و تهدید علیه انقلاب اسلامی و حتی جان امام خمینی به شمار می‌رفت.»

برای پاسخ به ادعا‌های منتقدان داخلی و خارجی که معتقدند اشغال سفارت منجر به افزایش خصومت‌ها با آمریکا شد، باید به شرایط بحرانی آن دوران پرداخت.

تسخیر سفارت واکنشی به مجموعه‌ای از تهدید‌های استراتژیک و نقشه‌های مخرب آمریکا علیه انقلاب بود. این حرکت ایران نه‌تن‌ها نشانه‌ای از حساسیت و درک بالای مسئولان انقلاب نسبت به شرایط سیاسی حاکم بود، بلکه با تدبیر و دقت خاصی انجام شد تا از تشدید تنش‌های غیرضروری جلوگیری شود.

مقایسه این اقدام ایران با واکنش‌هایی که در دیگر کشور‌ها در مقابل کودتا‌ها و مداخلات خارجی انجام شده، اهمیت استراتژیک آن را بیشتر نشان می‌دهد. در حالی که بسیاری از کشور‌ها در مواجهه با مداخلات خارجی دست به اقدامات شدید و خشونت‌آمیز زده‌اند، ایران نشان داد که با حفظ اصول و تعهد به امنیت مردم، می‌تواند با تدبیر به تهدیدات پاسخ دهد.

این رویداد یادآور دوران حساسی است که ایران در مواجهه با توطئه‌های خارجی، با اعتماد به نفس و استواری به دفاع از استقلال خود برخاست و با مهارت سیاسی و دیپلماتیک به دنبال جلوگیری از گسترش درگیری‌ها و افزایش تنش‌ها بود. فهم عمیق از این مسئله نیازمند درک شرایط تاریخی و سیاسی آن زمان و طرح‌های گسترده آمریکا برای مداخله و سرکوب انقلاب اسلامی است.

آدرس غلط در مورد ریشه نزاع با آمریکا

روابط پیچیده و پرتنش میان ایران و آمریکا از زمان‌های دور، به‌ویژه با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، ریشه می‌گیرد. بسیاری از تحلیل‌گران و منتقدان، به‌خصوص در سال‌های اخیر، سعی کرده‌اند با ارائه روایت‌های گوناگون، اشغال سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸ را به‌عنوان عامل آغازگر تنش‌ها میان دو کشور مطرح کنند.

با این حال، رهبر معظم انقلاب بار‌ها در سخنان خود تأکید کرده‌اند که دشمنی‌های میان ایران و آمریکا نه‌تن‌ها به پس از انقلاب اسلامی محدود نمی‌شود، بلکه این تنش‌ها از مدت‌ها قبل، و حتی قبل از تسخیر سفارت، آغاز شده بود.

کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نقطه عطف این تقابل تاریخی محسوب می‌شود. در این کودتا، دولت قانونی دکتر محمد مصدق، که تلاش می‌کرد استقلال ایران را از قدرت‌های خارجی حفظ کند، با دخالت مستقیم سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) و حمایت انگلیس سرنگون شد. نتیجه این کودتا، تقویت رژیم پهلوی و افزایش وابستگی سیاسی و اقتصادی ایران به غرب، به‌ویژه ایالات متحده، بود.

پس از آن، تأسیس سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک)، با کمک‌های مستقیم و غیرمستقیم آمریکا، به یکی از ابزار‌های سرکوب اعتراضات مردمی تبدیل شد. ساواک، که به‌خاطر نقض حقوق بشر و سرکوب بی‌رحمانه مخالفان شهرت داشت، با آموزش و پشتیبانی از سوی ایالات متحده ایجاد شد و نشان از دخالت آشکار این کشور در امور داخلی ایران داشت.

تاریخ نشان می‌دهد که اقدامات آمریکا نه‌تن‌ها به سیاست‌های خارجی و روابط بین‌المللی محدود نمی‌شد، بلکه با نقشه‌های نظامی و امنیتی، ایران را در عرصه داخلی نیز تحت فشار قرار می‌داد. این دخالت‌ها باعث بروز موجی از خشم عمومی در میان مردم شد و نقش قابل‌توجهی در شکل‌گیری و حمایت از انقلاب اسلامی ایفا کرد.

افشای نقش آمریکا در سرکوب مخالفان و سرنگونی دولت‌های مردمی، همراه با پشتیبانی بی‌چون‌وچرا از رژیم پهلوی، موجب شد تا ایرانیان استقلال و رهایی از نفوذ قدرت‌های خارجی را به‌عنوان یکی از اهداف محوری انقلاب اسلامی تعریف کنند. بنابراین، تاریخ روابط ایران و آمریکا گواهی است بر این حقیقت که آغاز خصومت‌ها از سوی کاخ سفید و با تلاش برای سلطه و دخالت در امور داخلی ایران رقم خورد و این انقلاب و مردم ایران بودند که در برابر آن مقاومت کردند و تلاش کردند تا کشور خود را از دخالت‌های بیگانه رها کنند.

آمریکا مسیر تهاجم به موجودیت جمهوری اسلامی را برگزید

با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، آمریکا با چالشی جدی در حفظ نفوذ خود در ایران مواجه شد. علی رغم رویکرد امام خمینی در روز‌های پیش از پیروزی انقلاب، از جمله تأکید بر اینکه اگر ایالات متحده حمایت از شاه و دولت بختیار را متوقف کند، خصومت‌ها نسبت به این کشور پایان خواهد یافت، واشنگتن همچنان بر سیاست‌های مداخله‌جویانه خود پافشاری کرد.

این مواضع به ویژه در سال‌های نخست پس از انقلاب، با شدت بیشتری دنبال شد و شامل تلاش‌های گسترده برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بود. از مهم‌ترین اقدامات براندازانه آمریکا در این دوره، طراحی کودتای نقاب (پایگاه نوژه) در سال ۱۳۵۹ بود. این کودتا با همکاری تعدادی از افسران نظامی داخلی و با پشتیبانی اطلاعاتی و مالی آمریکا برنامه‌ریزی شده بود و هدف آن سرنگونی جمهوری اسلامی بود.

همچنین دستگیری صادق قطب‌زاده، از چهره‌های برجسته، به اتهام طراحی توطئه‌ای برای ترور امام خمینی و سقوط نظام، نمونه دیگری از تلاش‌های واشنگتن برای به چالش کشیدن موجودیت انقلاب بود. این شواهد نشان می‌دهد که اقدامات آمریکا فراتر از تنش‌های سیاسی و اقتصادی، مستقیماً موجودیت جمهوری اسلامی را هدف گرفته بود.

بنابراین، تسخیر سفارت آمریکا در تهران را می‌توان نه به عنوان یک حرکت پیش‌دستانه، بلکه به عنوان پاسخی ضروری به تهدید‌های مکرر و مداخلات آشکار آمریکا تفسیر کرد. چنین اقدامی در آن شرایط بحرانی، نشان‌دهنده تلاش ایران برای محافظت از انقلاب و مقابله با خطرات واقعی و قریب‌الوقوع بود.

ایران نرم‌ترین واکنش را به یک تهدید موجودیتی نشان داد

اشغال سفارت آمریکا در تهران، که به عنوان مرکز اصلی فعالیت‌های ضدانقلاب شناخته می‌شد، واکنشی حساب شده از سوی جمهوری اسلامی ایران بود.

برخلاف آنچه برخی تصور می‌کنند، این اقدام ایران نه تنها به تشدید تنش‌های جهانی منجر نشد، بلکه همه کارکنان سفارت به‌سلامت تحویل داده شدند و جمهوری اسلامی تلاش کرد تا از هرگونه بحرانی که ممکن بود به درگیری‌های خونین تبدیل شود، جلوگیری کند.

در مقایسه با سایر نقاط جهان، واکنش‌ها به تهدیدات موجودیتی بسیار شدیدتر بوده است. همچنین در بسیاری از کشور‌های آمریکای لاتین مانند نیکاراگوئه، کوبا و شیلی، کودتا‌های طراحی شده توسط آمریکا به درگیری‌های خونین و خشونت‌آمیز منجر شد. در مقابل، ایران با وجود حجم زیاد تهدیدات و کودتا‌های برنامه ریزی شده پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سیاستی تدبیرگرایانه را دنبال کرد و از تبدیل اوضاع به تنش‌های حداکثری پرهیز کرد.

با این حال، اقدامات آمریکا ادامه یافت و حتی رژیم بعث عراق را برای جنگی ویرانگر علیه ایران تشویق و تجهیز کرد. این سابقه تاریخی نشان می‌دهد که آمریکا با دخالت‌های مکرر و تلاش‌های متعدد برای براندازی، خود عامل اصلی تشدید تنش‌ها و ایجاد بحران‌های پی‌درپی بوده است.

در این شرایط، اقدام ایران برای تسخیر سفارت نه تنها واکنشی قابل توجیه به تهدید‌های موجودیتی محسوب می‌شد، بلکه با هدف ارسال پیام هشدارآمیز به قدرت‌های خارجی و جلوگیری از بروز درگیری‌های وسیع‌تر انجام شد. این تصمیم از سوی ایران، نه حرکتی تحریک‌آمیز، بلکه تدبیری برای کنترل و مهار تهدیدات جدی علیه حاکمیت و استقلال کشور بود.

منبع: تسنیم

+

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn