پدیده اینفلوئنسر‌های عجیب‌نما

پدیده اینفلوئنسر‌های عجیب‌نما؛ چگونه محتوای سطحی و رفتار‌های غیرمعمول بر فضای شبکه‌های اجتماعی غالب شدند؟ (یک پزشک

«تابناک با تو» – در دهه اخیر، شبکه‌های اجتماعی از بستر‌های ارتباطی به ابزاری برای تولید ثروت و ایجاد جایگاه اجتماعی تبدیل شده‌اند. پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام، تیک‌تاک، یوتیوب و توییتر به افراد فرصت داده‌اند تا با جذب مخاطب و به اشتراک‌گذاری محتوا به درآمدزایی برسند. این فضا، به ویژه برای افرادی که با رفتار‌های نامعمول، حرکات عجیب و محتوای سطحی، اما سرگرم‌کننده مخاطب جذب می‌کنند، به سرعت به یک جایگاه مهم تبدیل شده است.

اینفلوئنسر‌هایی که با تولید محتوا‌های عجیب و گاهی بی‌معنی تعداد زیادی فالوور جذب می‌کنند، توانسته‌اند از محل تبلیغات و همکاری با برندها، درآمد‌های کلانی کسب کنند و حتی از افراد تحصیل‌کرده و متخصص پیشی بگیرند. اما این پدیده تنها به درآمد و شهرت خلاصه نمی‌شود؛ بلکه تأثیرات عمیقی بر جامعه و فرهنگ آن دارد.
بستر‌های شکل‌گیری و گسترش این پدیده در شبکه‌های اجتماعی

رشد سریع و گسترده اینفلوئنسر‌های عجیب‌نما و محتوای سطحی در جوامع مختلف نشان‌دهنده تاثیرات اجتماعی و ساختاری خاصی است که شبکه‌های اجتماعی ایجاد کرده‌اند. چندین عامل در شکل‌گیری و تقویت این پدیده نقش دارند:

پدیده اینفلوئنسر‌های عجیب‌نما؛ چگونه محتوای سطحی و رفتار‌های غیرمعمول بر فضای شبکه‌های اجتماعی غالب شدند؟ (یک پزشک

۱- الگوریتم‌های جذاب‌سازی محتوا: پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی از الگوریتم‌هایی استفاده می‌کنند که محتوای پربازدید و پرتعامل را به کاربران بیشتری نشان می‌دهد. این الگوریتم‌ها به محتوایی که بیشترین توجه و تعامل را ایجاد می‌کند، اولویت می‌دهند. از آنجا که حرکات عجیب و محتوای غیرمعمول به صورت طبیعی توجه بیشتری را به خود جلب می‌کنند، اینفلوئنسر‌ها از این روش برای جذب تعاملات استفاده می‌کنند و به سرعت دیده می‌شوند. در نتیجه، محتوای سطحی و بی‌عمق در معرض دید بیشتر قرار می‌گیرد و اینفلوئنسر‌هایی که به روش‌های نامتعارف متوسل می‌شوند، فالوور‌های زیادی جذب می‌کنند.

۲- فرهنگ محتوای سریع و فوری: شبکه‌های اجتماعی به ویژه در سال‌های اخیر به سمت محتوای کوتاه، سریع و سرگرم‌کننده متمایل شده‌اند. محتوایی که به سرعت دیده و به سرعت فراموش شود، در چنین فضایی اولویت دارد و افراد نیز تمایل دارند که در کمترین زمان بیشترین سرگرمی را تجربه کنند. از این رو، اینفلوئنسر‌ها بیشتر به سمت تولید محتوایی می‌روند که به جای تمرکز بر کیفیت و عمق، تمرکز بر جذابیت و جلب توجه دارد.

۳- تجاری‌سازی محتوا و تمرکز بر درآمدزایی: برای بسیاری از اینفلوئنسرها، تولید محتوا نه فقط یک وسیله برای سرگرمی یا ارتباط، بلکه یک منبع اصلی درآمد است. این افراد از طریق تبلیغات، همکاری با برند‌ها و فروش محصولات، درآمد‌های قابل توجهی به دست می‌آورند. بنابراین، هدف اصلی آنها ایجاد تعامل و افزایش فالوور‌ها است، نه تولید محتوای عمیق یا آموزشی. این روند باعث می‌شود که محتوا به یک ابزار تجاری تبدیل شود و به جای ارزش واقعی، بیشتر بر اساس جلب توجه و درآمدزایی سنجیده شود.

۴- تمرکز بر محتوای تصویری و کوتاه به جای محتوای عمیق و آموزشی: شبکه‌های اجتماعی از محتوای تصویری و ویدئویی برای جذب کاربران استفاده می‌کنند. این نوع محتوا به ویژه برای محتوای سرگرم‌کننده و جذاب مناسب است، اما به ندرت می‌تواند به موضوعات عمیق یا آموزشی بپردازد. در نتیجه، محتوایی که به راحتی قابل فهم و لذت‌بخش باشد، بر محتوای عمیق و علمی برتری دارد و این موضوع منجر به رشد اینفلوئنسر‌هایی می‌شود که محتوا‌های عجیب و سطحی تولید می‌کنند.

چرا متخصصان و افراد دارای دانش واقعی کمتر دیده می‌شوند؟

یکی از نکات قابل تأمل در مورد فضای شبکه‌های اجتماعی، این است که متخصصان و افراد دارای دانش عمیق و تجربیات واقعی معمولاً کمتر از اینفلوئنسر‌های سطحی دیده می‌شوند. این موضوع به چند دلیل اتفاق می‌افتد:

پدیده اینفلوئنسر‌های عجیب‌نما؛ چگونه محتوای سطحی و رفتار‌های غیرمعمول بر فضای شبکه‌های اجتماعی غالب شدند؟ (یک پزشک

علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟

۱- عدم تطابق محتوای تخصصی با نیاز به تعامل سریع: محتوای تخصصی و علمی نیاز به تفکر و تحلیل دارد و معمولاً کمتر به سرعت لایک و اشتراک‌گذاری می‌شود. افراد علاقه دارند به محتوای سریع و سرگرم‌کننده دسترسی داشته باشند که نیاز به تمرکز و توجه عمیق نداشته باشد. این ویژگی باعث می‌شود که افراد با دانش و تخصص واقعی که محتوای ارزشمند تولید می‌کنند، کمتر دیده شوند.

۲- الگوریتم‌ها و عدم حمایت از محتوای آموزشی و علمی: الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی به محتوا‌های پرتعامل و پربازدید اولویت می‌دهند. محتوای آموزشی و علمی که به صورت عمیق به موضوعات پرداخته و نیازمند زمان و توجه بیشتری است، معمولاً تعاملات کمتری ایجاد می‌کند و در نتیجه در اولویت پایین‌تری قرار می‌گیرد. این موضوع باعث می‌شود که محتوا‌های علمی و ارزشمند کمتر دیده شوند.

۳- کمبود حمایت مالی و تبلیغاتی: برند‌ها و شرکت‌ها معمولاً تمایل دارند با اینفلوئنسر‌هایی همکاری کنند که مخاطبان زیادی دارند و محتوای سرگرم‌کننده تولید می‌کنند. این همکاری‌های تجاری به اینفلوئنسر‌های سطحی کمک می‌کند تا درآمد‌های کلانی کسب کنند و انگیزه بیشتری برای تولید محتوای سطحی داشته باشند. در مقابل، محتوای علمی و تخصصی که به سرعت بازدید و تعاملات بالایی ندارد، کمتر مورد حمایت مالی و تبلیغاتی قرار می‌گیرد.

۴- تمایل عمومی به سرگرمی و مصرف‌گرایی: فرهنگ مصرف‌گرایی و توجه به سرگرمی به عنوان یک نیاز اصلی، باعث شده است که افراد به محتوا‌های عمیق‌تر و ارزشمندتر کمتر توجه کنند. در نتیجه، محتوا‌های سطحی و عجیب به سادگی محبوب می‌شوند و جایگاه ویژه‌ای در میان کاربران پیدا می‌کنند.

پیامد‌های زیان‌آور پدیده اینفلوئنسر‌های سطحی و عجیب‌نما برای جامعه

رواج اینفلوئنسر‌هایی که با رفتار‌ها و گفتار‌های عجیب و غیرعادی محبوب شده‌اند، در میان‌مدت و درازمدت پیامد‌های اجتماعی و فرهنگی زیادی دارد:

۱- کاهش سطح دانش و اطلاعات عمومی: افزایش محتوا‌های سطحی و تمرکز بر سرگرمی به جای آموزش و دانش، به تدریج باعث کاهش سطح دانش عمومی می‌شود. وقتی جامعه بیشتر به دنبال سرگرمی‌های بی‌عمق و محتوای نامتعارف باشد، فرهنگ مطالعه و یادگیری در جامعه کاهش می‌یابد و افراد به اطلاعات نادرست و سطحی عادت می‌کنند.

۲- افزایش مصرف‌گرایی و توجه به ارزش‌های سطحی: رشد اینفلوئنسر‌های عجیب‌نما و تمرکز بر محتوای سطحی و مصرف‌گرایانه، باعث می‌شود که ارزش‌های سطحی و مصرف‌گرایی در جامعه تقویت شود. این روند به تدریج منجر به کاهش توجه به ارزش‌های واقعی مثل دانش، کار و تلاش می‌شود و افراد به دنبال راه‌های سریع و سطحی برای موفقیت و شهرت می‌روند.

۳- اثر منفی بر نسل‌های آینده و جوانان: جوانان و نوجوانان به دلیل تاثیرپذیری بیشتر از شبکه‌های اجتماعی و مشاهده اینفلوئنسر‌های سطحی، ممکن است ارزش‌های خود را بر اساس این الگو‌ها تنظیم کنند. این موضوع به مرور زمان منجر به نسلی می‌شود که بیشتر به دنبال راه‌های سریع و کم‌عمق برای موفقیت است و به جای تمرکز بر آموزش و مهارت‌های واقعی، به دنبال رسیدن به شهرت و موفقیت زودگذر است.
۴- کاهش توانایی تحلیل و تفکر انتقادی: وقتی افراد به محتوای سطحی و سرگرم‌کننده عادت می‌کنند، توانایی تفکر انتقادی و تحلیل عمیق کاهش می‌یابد. این امر می‌تواند در درازمدت بر کیفیت تصمیم‌گیری‌ها و توانایی‌های ذهنی جامعه تاثیر منفی بگذارد و افراد را به تصمیم‌گیری‌های سطحی و نادرست سوق دهد.

۵- تغییر هویت فرهنگی و اجتماعی: پدیده اینفلوئنسر‌های سطحی و عجیب‌نما به تدریج فرهنگ و هویت جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد. این روند می‌تواند باعث تغییر هویت فرهنگی و ارزش‌های اجتماعی شود و جامعه را به سمت مصرف‌گرایی، سطحی‌نگری و ارزش‌های پوچ سوق دهد.

پدیده اینفلوئنسر‌های عجیب‌نما؛ چگونه محتوای سطحی و رفتار‌های غیرمعمول بر فضای شبکه‌های اجتماعی غالب شدند؟ (یک پزشک

چگونه می‌توان شبکه‌های اجتماعی را به بستری برای اشتراک دانش و تجربیات واقعی تبدیل کرد؟

برای تغییر این روند و بهبود فضای شبکه‌های اجتماعی، اقداماتی می‌توان انجام داد تا این بستر‌ها به جای محلی برای سرگرمی‌های سطحی، به فضایی برای اشتراک دانش و تجربیات واقعی تبدیل شوند:

۱- اصلاح الگوریتم‌ها: شبکه‌های اجتماعی می‌توانند الگوریتم‌های خود را به نحوی تغییر دهند که محتوای آموزشی و ارزشمند بیشتر دیده شود. برای مثال، الگوریتم‌ها می‌توانند به محتوا‌های علمی و تجربی امتیاز بیشتری بدهند یا محتوایی که از نظر کیفی مفید است را بیشتر به کاربران نمایش دهند.

۲- تشویق فرهنگ یادگیری و آموزش: ترویج ارزش‌های مرتبط با آموزش و یادگیری توسط اینفلوئنسر‌ها و افراد تأثیرگذار، می‌تواند به تغییر نگرش جامعه کمک کند. اگر این افراد بتوانند با ارائه محتوای آموزشی و تشویق مخاطبان به یادگیری، توجه کاربران را به محتوای عمیق‌تر جلب کنند، می‌توان به بهبود فضای شبکه‌های اجتماعی امیدوار بود.

۳- سرمایه‌گذاری در محتوای آموزشی و ارزشمند: برند‌ها و شرکت‌ها می‌توانند با حمایت مالی از اینفلوئنسر‌هایی که محتوای علمی و آموزشی تولید می‌کنند، به رشد این نوع محتوا کمک کنند. اگر این افراد از نظر مالی حمایت شوند، انگیزه بیشتری برای تولید محتوای مفید خواهند داشت و کاربران بیشتری به سمت محتوا‌های ارزشمند جذب خواهند شد.

۴- آموزش نحوه استفاده هوشمندانه از شبکه‌های اجتماعی: آموزش به کاربران، به ویژه نوجوانان و جوانان، در مورد نحوه استفاده هوشمندانه از شبکه‌های اجتماعی و انتخاب محتوای مفید می‌تواند به کاهش تاثیرات منفی محتوا‌های سطحی کمک کند. افراد باید بیاموزند که از شبکه‌های اجتماعی به عنوان ابزاری برای یادگیری و رشد استفاده کنند، نه فقط برای سرگرمی و گذران وقت.

۵- ترویج محتوا‌های فرهنگی و آموزشی با ایجاد کمپین‌های اطلاع‌رسانی: پلتفرم‌های اجتماعی می‌توانند با ایجاد کمپین‌های آموزشی و فرهنگی، کاربران را به استفاده از محتوا‌های ارزشمند و علمی تشویق کنند. همچنین، این پلتفرم‌ها می‌توانند با ارائه جوایز و امتیازات ویژه به اینفلوئنسر‌های آموزشی، انگیزه بیشتری برای تولید محتوای مفید ایجاد کنند.

گرچه شبکه‌های اجتماعی با رویکرد تجاری و الگوریتم‌های فعلی، به رشد اینفلوئنسر‌های سطحی کمک کرده‌اند، اما با تغییر سیاست‌ها و تشویق به تولید محتوای علمی و آموزشی، می‌توان این فضا را به مکانی بهتر و مفیدتر برای اشتراک دانش و تجربیات واقعی تبدیل کرد. این تغییرات نیازمند همکاری بین پلتفرم‌های اجتماعی، اینفلوئنسر‌ها و جامعه است و با تلاش و همت می‌توان به شبکه‌های اجتماعی کمک کرد تا بستر مناسبی برای رشد و پیشرفت جامعه باشند.

منبع: یک پزشک

+

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn