کد خبر : 137603
تاریخ انتشار : شنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۳ - ۹:۵۷
دسته‌بندی نشده
6 بازدید

روایت حصر سوسنگرد | وقتی روستاییان با دست خالی مقال عراقی ها ایستادند

روایت حصر سوسنگرد | وقتی روستاییان با دست خالی مقال عراقی ها ایستادند

به گزارش همشهری آنلاین، عملیات سوسنگرد، آزادسازی سوسنگرد و شکست حصر سوسنگرد سه عبارتی است که در روز ۲۶ آبان بر سرزبان ها می‌چرخد و تا امروز همچنان یادآور پیروزی نیروهای نظامی و مردمی ایران بر دشمن است. شروع جنگ کیوان حمادی که این روزها رئیس شورای شهر سوسنگرد است، در زمان جنگ ایران و

به گزارش همشهری آنلاین، عملیات سوسنگرد، آزادسازی سوسنگرد و شکست حصر سوسنگرد سه عبارتی است که در روز ۲۶ آبان بر سرزبان ها می‌چرخد و تا امروز همچنان یادآور پیروزی نیروهای نظامی و مردمی ایران بر دشمن است.

شروع جنگ

کیوان حمادی که این روزها رئیس شورای شهر سوسنگرد است، در زمان جنگ ایران و عراق در کلاس اول دبیرستان تحصیل می‌کرده است. او به همشهری می‌گوید: «در زمان شروع جنگ، ارتش عراق از مرز چزابه سعی می‌کرد نفوذ کند. از آنجایی که نیروهای ما هم در ابتدای جنگ آمادگی کامل را نداشتند و جنگ به سرعت بعد از انقلاب رخ داده بود، ارتش منظم نبود و مردم هم آشنایی نداشتند و همین شد که عراقی‌ها به سادگی از مرز گذشتند. دشمن به شهر بستان در ۳۰ کیلومتری سوسنگرد رسید. در بستان پلی بر روی رودخانه قرار داشت کهدر هنگام حمله آن را منفجر کردند تا دشمن نتواند پیش روی کند.»

او ادامه می دهد:‌ «حدود ۷۴ روستای بزرگ در مرز وجود داشت. وقتی دشمن حمله کرد، اکثر مردم در روستاهای خود ماندند.»

دو بار آزادسازی

به گفته رئیس شورای شهر سوسنگرد، عراق دو بار سوسنگرد را به تصرف خود درآورد. حمادی توضیح می‌دهد: «بار اول، دو سه روی در سوسنگرد مستقر بودند. این زمان از سمت هویز و بوستان به سوسنگر وارد شدند. بعد از دو سه روز با مقاومت ارتش و نیروهای مردمی عملیات آزادسازی سوسنگرد صورت گرفت. عراق بار دوم با آمادگی بیشتری سوسنگرد را به اشغال خود درآورد و مستقیم شهر تصرف شد و ۲۰ کیلومتر از سوسنگرد گذشت و به نزدیکی شهر حمدیه رسید. نیروهای دشمن به حمدیه که رسیدند و وقتی دیدند نیروهای کمی مقاومت می کردند، فکر کردند می توانند بیشتر پیش روی کنند.»‌

او عنوان می‌کند: «آن موقع ما در روستای مکریه به مدت یک سال یعنی تا ۸ آذر ۱۳۶۰ ماندیم. در واقع ما در روستاهای پشت جبهه عراق بودیم و آنها با علم به اینکه می دانستند روستاها در محاصره قرار دارند، به سمت ما می آمدند.»

نمی‌دانستیم جنگ چیست

کیوان حمادی می‌گوید: «ما که بچه دبیرستانی بودیم و اصلا نمی دانستیم جنگ چیست و نیروهای عراق چقدر می خواهند در مرز ما مستقر بمانند. دور تا دور برخی از روستاها از جمله روستای ما سنگربندی شده بود. حتی خودم آن موقع کشیک بودم تا اجازه ندهیم نیروی دشمن داخل روستا شود. راستش فکر می کردیم این یک جنگ محلی است و اغلب اهالی روستاها به همین شکل از روستاهای خود محافظت می کردند.»

او تاکید می کند: «یک بار ستون پنجم با خودرو آمد و قصد داشت به روستای ما وارد شود؛ آنها می خواستند به دست مردم اسلحه بدهند. شبی در روستا کشیک می دادیم که خودرویی آمد و ما با بزرگترهای روستا، این خودرو را توقیف کردیم. بعد متوجه شدیم که ستون پنجم هستند. قصد آنها این بود که ما را با خودشان همراه کنند ولی ما نمی پذیرفتیم. هیچ یک از مردم این پیشنهادها را قبول نمی کردند.»

ماجرای عملیات سوسنگرد

عملیات سوسنگرد در تاریخ ۲۶ آبان ۱۳۵۹ به فرماندهی مشترک (ارتش و سپاه) از نخستین عملیات‌های بزرگ ایران پس از آغاز رسمی جنگ بین ایران و عراق بود که با موفقیت ایرانی‌ها همراه شد. در این عملیات، نیروهای عراقی از شهر خارج و به مناطق عقب‌تر در دشت آزادگان پس زده شدند.

منبع خبر: همشـهری

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

advanced-floating-content-close-btn