در میان اخبار متفاوتی که این روزها در فضای سیاسی کشور منتشر میشد، انتشار یک نامه چندان مورد توجه قرار نگرفت. این نامه، اما از جانب چهرهای منتشر شد که پیش از اظهارات تند او خطاب به نظام حکمرانی واکنشهای زیادی در فضای سیاسی کشور به وجود آورد. فائزه هاشمی، در نامهای که بهتازگی منتشر کرده جزئیاتی از آنچه را در بند سیاسی اوین میگذرد، مطرح میکند که تقریبا بیسابقه بوده است.
اظهارات یک پیام مشخص دارد و آن هم این است که مسیر براندازی محکوم به شکست است. گذر از اتفاقات ۱۴۰۱، اپوزیسیون خارجنشین را با واقعیت و البته شکست سختی همراه کرد و آن هم این بود که اساسا ایده و آلترناتیوی برای مبارزه با نظام حکمرانی موجود ندارند. از همه مهمتر، آنها حتی نمیتوانند اختلافات میان خود را مدیریت کنند و در همین مرحله متوقف میمانند. در فضای سیاسی داخل ایران هم گروهی بعد از گذر از این اتفاق متوجه شدند که «براندازی نه ممکن است نه مطلوب» برخی از اصلاحطلبان رادیکال در داخل نیز با وجود گذر از براندازی، اما ایده اصلاحات ساختاری به آن معنی که حل مشکلات موجود با ایجاد تغییراتی در قانون اساسی ممکن میشود را مطرح کردند، اما بهطور کل از آن عبور نکردند.
حالا و بعد از روی کار آمدن دولتی که به اصلاحطلبان نزدیکتر است به نظر میرسد اظهارات و صحبتهای برخی از اصلاحطلبان رادیکال به واقعیت فضای سیاسی نزدیکتر شده و فاصله زیادی با ایده براندازی پیدا کرده است. در این فضا انتشار نامهای از فائزه هاشمی در زندان را میتوان تیر خلاصی به اپوزیسیون و براندازان داخل کشور دانست. نکته مهم ماجرا آنجاست که فائزه هاشمی از جمله افرادی بود که از مسیر اصلاحطلبی رادیکال به سمت اپوزیسیون شدن حرکت کرد و تنها راه گذر از مشکلات کشور را در لفافه یا صراحتا براندازی میدانست، حالا، اما در نامه اخیری که منتشر کرده تنها راه رسیدن به آزادی و عدالت را «اصلاحات» و بهویژه «اصلاحات ساختاری» دانسته است.
گروه فشار داخل بند
درست همانند آنچه در جریان اتفاقات ۱۴۰۱ از کنش براندازان در رسانهها و فضای مجازی مشاهده شد در بند سیاسی اوین هم دیده میشد. اگر پیش از این گمانهزنیها و حرفهای ضدونقیضی در این باره مطرح بود حالا، اما فائزه هاشمی بهوضوح به آنچه در بند سیاسیها میگذرد، اشاره کرده است. فائزه هاشمی این اپوزیسیون را اینطور توصیف میکند: «در کلام عالی و در عمل خالی، نظریهپردازانی از درون تهی، دیکتاتورهای کوچکی که آنچه را که سالها با آن مبارزه کردهاند برسر همبندیهای خود میآورند.» فائزه هاشمی این افراد را گروه فشار داخل بند مینامد و در بخشی دیگر به این موضوع اشاره میکند که: «در زندان که قدرتی ندارند اینگونهاند، وای اگر قدرتی بگیرند.» این اظهارات را میتوان دقیقا نقطه شکست مبارزه برای آزادی و عدالت دانست.
هاشمی بهوضوح به این موضوع اشاره میکند چهرههایی که برای آزادی، برابری و عدالت مبارزه میکنند در مواجهه با نظرات مخالف و منتقد خود بهمانند دیکتاتورها رفتار میکنند و حاضر نیستند نظر مخالف را بشنوند. چیزی شبیه به رفتار پهلویستها و رجویستها. در جریان اعتراض به برگزاری تجمعهای اعتراضی در اروپا؛ زمانی که اپوزیسیون خارجنشین برای آزادی و عدالت و البته برابری تجمع کردند، اما حتی نمیتوانستند برای لحظاتی کنار یکدیگر و بدون دعوا تنها شعار بدهند.
شعار آزادی با ژست دیکتاتورها
این جریان درست در مسیری حرکت میکند که عمری با آن ادعاها با نظام حکمرانی مبارزه کرد. فائزه هاشمی در بخشی از نامه خود به این موضوع اشاره میکند که با «هیاهو و فحاشی»، مانع رای دادن زندانیان در انتخابات ریاستجمهوری شدند: «از ۸ صبح تا ۱۲ شب روز جمعه، در راهروی منتهی به درب خروجی بند نشستند، همبندیهایشان را، چون ماموران امنیتی پاییدند و اجازه عبور ندادند.» او در ادامه هم نوشت که فضا بهقدری خوفناک بود که حتی زندانبان هم جرات بازکردن در برای عبور رایدهندگان را نداشت. در تصویری که فائزه هاشمی از زندانیان سیاسی بند اوین یا همان چهرههای اپوزیسیون نظام حکمرانی ارائه میدهد، یک موضوع خودنمایی میکند و آن هم این است که پروژه براندازی با چهرههایی که بیشتر شبیه دیکتاتورها هستند، به خودی خود، بازی در زمین بازنده است و محکوم به شکست است، امری که تصویر واضح آن در جریان اتفاقات ۱۴۰۱ بهوضوح خود را نشان داد.
در فرهنگ لغات زندانیها بدنی کبود یعنی یک نقطه سرخشده
نکته مهم دیگری که در بخشی از نامه فائزه هاشمی مورد اشاره قرار گرفته دروغها و فضاسازی رسانهای است که این زندانیان از آن طریق خوراک رسانهای برای رسانههای فارسیزبان و ابزار فشار برای نظام حکمرانی فراهم میکنند. «در فرهنگ لغات آنها ممنوعالملاقاتی، یعنی تبدیل یک جلسه ملاقات حضوری به ملاقات کابینی. عدم دسترسی به پزشک یعنی ویزیت شدن زندانی دو هفته یکبار توسط پزشک زنان، دو نوبت یا بیشتر سونوگرافی در دوران حاملگی، چک شدن فشار و قند و… چندبار در هفته… تغذیه نامناسب یعنی در اختیار داشتن مواد غذایی خام ماهانه از جمله لبنیات و حبوبات و برنج و… بدنی کبود یعنی یک نقطه سرخشده به اندازه حداکثر ۲در۲ سانتیمتر.»
این اظهارات فائزه هاشمی ضربه کاری به پروژه فشار زندانیان سیاسی علیه نظام حکمرانی و البته اعتبار رسانههای فارسیزبان وارد میکند. بعد از لورفتن تمارضهای حسین رونقی به مبارزه و اعتصاب غذا، اظهارات دیگر زندانیان سیاسی از فشار در زندان را بیاعتبار میکند. همین امر هم منجر شد رسانههای فارسیزبان نسبت به این نامه واکنش پررنگی نشان ندهند. برخی رسانهها مثل بیبیسی که واکنشی به این نامه داشتند هم فائزه هاشمی را محکوم کردند که در خشم و عصبانیت این نامه را نوشته است. بیبیسی البته در واکنش به آنچه فائزه هاشمی نوشته بود اشاره کرد شاید تمام آن رفتارهایی که زندانیان سیاسی ادعا میکنند تنها متوجه دو سه نفر از زندانیان سیاسی میشود و تلاش کرد تا جای ممکن ماجرا را تقلیل دهد که البته چندان هم موفق نبود.
بازگشت به اصلاحات
نکته مهمی که درباره نامه فائزه هاشمی مورد توجه قرار دارد اینکه او در سالهای اخیر از اصلاحطلبی به براندازی حرکت کرده بود و اساسا گذر از حکمرانی را به زبانهای مختلف مطرح میکرد. این اظهارات او را میتوان اعلام شکست مسیر براندازی آن هم با چهرههای اپوزیسیونی که به اسم مبارزه شباهت به دیکتاتورهای تاریخ دارند، دانست. او در ادامه بهصراحت اشاره میکند مسیر مطلوب آزادی و عدالت را اصلاحات و اصلاحات ساختاری میداند. امری که نشان میدهد او بازگشتی به ایده اصلاحطلبی داشته و یک قدم به عقب برداشته، به طیف اصلاحطلبانی که معتقد به اصلاحات ساختاری هستند، نزدیک میشود و معتقد است تغییر در قانون اساسی میتواند مشکلات فعلی کشور را حل کند.
جدای از این آنچه در فضای سیاسی کشور اتفاق افتاده را نمیتوان در انتشار این نامه بیتاثیر دانست. برداشت اصلاحطلبان رادیکال این بود که نظام حکمرانی به دنبال حذف آنها از قدرت است به همین منظور نیز ایده تحریم انتخابات را مطرح میکردند، اما پیروزی مسعود پزشکیان که مورد حمایت اصلاحطلبان قرار گرفت منجر شد اصلاحطلبان به عرصه قدرت برگردند و نکته قابلتوجهی که در این رابطه به چشم میخورد این بود که اظهارات چهرههای رادیکال اصلاحطلب شیب نزولیتری به خود گرفت و به واقعیت فضای سیاسی نزدیک شد؛ بنابراین به نظر میرسد انتشار نامه فائزه هاشمی در این بازه زمانی متاثر از فضای سیاسی کشور و ناشی از نزدیک شدن نگاه او به واقعیت این فضاست.
منبع: فرهیختگان